به سیگارش عمیق پک زد. توی تاریکی به همدیگر نگاه می کردیم و چیزی نمی دیدی. - اینجوری پک نزن ! نور شو ببینن رفتیم ها ! تکیه به اسلحه اش داد و دوباره پک زد، محکمتر. چه سود كه دیر شده بود. پایم را سر جایش نصب کردم و دوباره فاتحه ای خواندم.
پک ,كه ,پایم ,سر ,سود ,محکمتر ,و دوباره ,سود كه ,چه سود ,كه دیر ,محکمتر چه
درباره این سایت